آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی پوشش و... از مسلم ترین حقوق انسان هاست که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر هم مورد تاکید قرار گرفته است.
بیش از سه ماه است که در یکی از بدترین بندهای عمومی زندان اوین به خاطر« اعتراض به حجاب اجباری» به سر می برم.
با اینکه پیش تر می شد آمار زندانیان سیاسی را حدس زد، اما دیدن این همه زندانی سیاسی با اتهامات مضحک و واهی برایم غیرمنتظره بود.به جرات می توانم بگویم افکار عمومی حتی با ده درصد آن ها و بازداشت شان و یا نوع اتهامات آن ها آشنا نیستند. اتهاماتی از قبیل نوشتن یک نقطه در تذکری ویراستاری، نوشتن جمله ای معترضه، گذاشتن پست یا استوری در فضای مجازی و...
راه اندازی یا عضویت در یک گروه خبری تحلیلی را معادل تاسیس و عضویت در یک سازمان مهم سیاسی و حتی چریکی تلقی کرده و به همان میزان حکم زندان صادر می کنند.
با بازداشت این افراد نه تنها حق آزادی بیان آن ها توسط نهادهای رنگارنگ امنیتی و قضایی که کار اصلی آن ها جز سرکوب شهروندان نیست، نقض می شود، بلکه در طول دوران بازداشت شان از حقوق بدیهی و تصریح شده در قوانین سخت گیرانه و یک جانبه ی حکومت نیز محروم اند.
پس از بازداشت زندانیان سیاسی، مدیران زندان و سازمان زندانها نیز به خیل عظیم دستگاه های سرکوب می پیوندند.
از زمان بازداشت ام به شکل های مختلف تلاش کردم نسبت به بازداشت و نقض حقوق زندانیان اعتراض کنم، اما پاسخی دریافت نکردم. در آستانه ی سال نو راه موثرتری جز دست شستن از غذا و اعتصاب برای برجسته کردن وضعیت زندانیان سیاسی نیافتم. امید که بتوانیم سختی یی را که زندانیان سیاسی و خانواده هایشان تحمل می کنند در میان بحران های کمرشکن اقتصادی، اجتماعی،اقلیمی و زیست محیطی گوناگونی که حاصل بی کفایتی و بی برنامگی حکومت است، برجسته کرد.
مایل ام در اینجا یادی کنم از هنرمند گرانقدرمان، مهدی یراحی، یکی از همین زندانیان سیاسی سابق که در هفته های گذشته خبرهولناک شکنجه ی او با شلاق، همه ی ما را در بهت و شوک فرو برد. او نیز از مصادیق خشونت بار نقض آزادی بیان ومجازات بابت «اعتراض به حجاب اجباری» بود. در ترانه ای با عنوان «روسریتو در بیار.»
«من خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستم.» همچنان که «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
رضا خندان
زندان اوین اسفند 1403